نویسنده : مصطفی
![]() |
![]() |
چه کسی گفت که عاشق بشو و پنهان کن
تشنه باش و گله از امدن باران کن
به من اطمینان کن....
من که خود گمشده در پیچ و خم تردیدم
حرفی از دل بزن و کار مرا اسان کن
کهنه شد درد سکوت و تو نگفتی سخنی
بشکن این کهنه طلسم و غم ما درمان کن
به من اطمینان کن.....
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، شعر عاشقانه، ،